بابک نوري هريس دانشجوي غيور بسيجي داوطلبانه براي دفاع از حرم بانوي مقاومت حضرت زينب کبري سلام الله عليها به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوريه ملحق شد و در عمليات آزاد سازي منطقه البوکمال بال در بال ملائک گشود و دعوت حق را لبيک گفت.
گذري بر زندگي شهيد بابک نوري هريس/شهيدي که علاوه بر رسيدگي به ظاهرش از باطنش غافل نبود
نويد شاهد گيلان: « آيا در زمان حيات شهيد خود به اين نکته توجه داشتيد که آنها از اولياء الهي به شمار ميروند؟ شهيدي که در سوريه، عراق و در هر مکان و زماني، شهيد شده باشد همانند اين است که جلوي در حرم امام حسين (عليه السلام) شهيد شده است؛ چراکه اگر اين شهيدان نبودند، اثري از حرم اهل بيت(ع) نبود.» اين سخنان نقل قولي است از فرمايشات حضرت آيت الله اي در جمع خانوادههاي شهداي مدافع حرم، که به تنهايي گوياي منزلتي است که ميتوان براي اين شهدا تصور کرد.
در روزهاي آخر آبان 96 خبر شهادت جوان خوشتيپ و خوش عکس گيلاني در رسانه هاي گيلاني و شبکه هاي اجتماعي دست به دست شد و نگاه خيلي ها را به سوي خود کشاند.
بابک با اين که سن و سال زيادي نداشت دفاع از اعتقادات و باورهايش را به خيلي چيزها مانند زندگي در اروپا ترجيح داده است، امروز بر آن شديم تا با نزديک شدن به نخستين سالگرد شهيد مدافع حرم، بابک نوري هريس در منزل پدر ايشان حضور پيدا کنيم و ايشان گذري کوتاه از زندگي اين شهيد بزرگوار براي ما داشته باشند، که در ادامه به ان خواهيم پرداخت؛
ميدانستم بابک شهيد مي شود
محمد نوري هريس، پدر شهيد بابک نوري هريس با بيان اينکه خاطرات کل جبهه خود را نوشتهام، اظهار کرد: بابک به واسطه سوالات زيادي که از جبهه از من ميکرد، دفتر خاطراتم را به او دادم تا مطالعه کند.
وي با بيان اينکه من دو آلبوم پر از عکس از رزمندگان دفاع مقدس دارم که اکثريت شهيد شدهاند، افزود: بابک در همچنين فضا و خانوادهاي رشد داشته است.
پدر شهيد نوري با بيان اينکه هر وقت اخباري از سوريه مي آمد مشتاقانه اخبارش را دنبال مي کرد، گفت: بابک نزديک شش ماه بود که در سپاه براي رفتن به سوريه ثبت نام کرده بود و بالاخره مجوز رفتنش را اخذ کرد.
وي با بيان اينکه هشت و نيم شب در حال ديدن اخبار بودم که يک ان ديدم بابک بدو بدو آمد رفت اتاق بالا و کوله پشتي اش را برداشت و رفت، تصريح کرد: با پسرخاله اش هماهنگ کرده بود که با ماشين سر کوچه بايستد تا کوله پشتيش را به او دهد ببرد و بابک به خانه برگردد که برگشت.
نوري با بيان اينکه وقتي بابک به خانه آمد به برادرها، پسرها و دخترم زنگ زدم گفتم که گمان مي کنم بابک به سوريه مي رود شما بياييد، خاطرنشان کرد: بعد اينکه بابک رفت به همه گفتم برويد و بابک را بدرقه کنيد چون ديگر بابک بر نمي گردد و آخرين باريست که او را مي بينيد.
وي اظهار کرد: به همه اين حرف را زدم ولي خودم توان اينکه از صندلي بلند شوم و با بابک خداحافظي کند را نداشتم و نه اينکه بابک طاقت اين را داشت با من خداحافظي کند و ما فقط با چشمانمان با هم خداحافظي کرديم.
پدر شهيد نوري به عنوان يک پدر وقتي خاطراتش يادم ميافتد خلا فيزيکي اش حس مي شود، افزود: بابک وقتي زخمي شده بود در آمبولانس به همرزمانش گفته بود که به مادرم بگوييد فقط يک بار حرف او را گوش نکردم و مرا حلال کند.
بابک به ظاهرش مي رسيد اما از باطنش غافل نبود
مادر شهيد نوري با بيان اينکه فرزندم از کودکي بسيار زرنگ بود و مدرسهاش را به موقع ميرفت، اظهار کرد: بابک وقتي کارشناسياش را گرفت، در مقطع ارشد در تهران قبول شد.
وي با بيان اينکه بابک هنگام ورزش آهنگ زينب زينب را مي گذاشت، افزود: هميشه به فرزندم مي گفتم تو جواني يک آهنگ شاد بگذار چرا اين نوحه را در موقع ورزش ميگذاري، مي گفت مامان اينطوري نگو من اين آهنگ را دوست دارم.
مادر شهيد با بيان اينکه بابک به ظاهرش مي رسيد اما از باطنش غافل نبود، گفت: مشارکت در مشارکت هاي اجتماعي و عام المنفعه مانند هلال احمر يکي از فعاليت هاي بابک است.
وي با بيان اينکه بابک مسجدي، هيئتي، ورزکار، بسيجي و . بود، تصريح کرد: من و پدرش و کل خانواده بابک را پس از شهادتش شناختيم.
گفتني است؛ شهيد بابک نوري هريس متولد 21 مهر سال 1371 بود که در 28 آبان 96 در منطقه البوکمال به دست تکفيري هاي داعش به شهادت رسيد و در يکم آذرماه در رشت تشييع و تدفين شد.
گزارش: مائده فلاحتکار
درباره این سایت